استخوان هایی که تکه تکه می شوند/ داستان هایی که فراموش نمی شوند

ساخت وبلاگ
مثل قرآن که برای برخی از خانه ها تنها وسیله ایست برای دکور طاقچه و یا نشان دادن اینکه اهالی این منزل مسلمانند و ... خیلی از باورها و اعتقاداتمان هم هست که محض عادت و رفع نیازهای روحی در پس زمینه فکر مان نهفته است. مثلا بساری از ما نسل در نسل برای مصیبتی که روز عاشورا اتفاق افتاده سالها گریسته ایم و حسرت می خوریم که ای کاش بودیم و خاندان پیامبر را یاری می کردیم. اما خدا برای امتحان راست و دروغ همه اعتقاداتمان امتحاناتی را پیش رویمان قرار می دهد تا بفهمیم چند مرد حلاجیم. جنگ سوریه که آغاز شد بسیاری از خانواده ها یا اجازه ندادند جوانانشان راهی نبرد مبارزه علیه تکفیر شوند و یا اگر خانواده ای را دیدند که جوانشان راهی شده زخم زبان زدند و گفتند چرا برای پول این کار را می کنید؟! این روزها که پای صحبت خانواده های شهدای مدافع حرم به خصوص فاطمیون می نشینم بیش از پیش یاد این جمله از شهید آوینی می افتم که می گوید: «زمان بر امتحان من و تو می گردد تا ببینند که چون صدای «هل من ناصر» امام عشق برخیزد چه می کنیم...» آنچه در ادامه خواهید خواند گفت وگو با مادر شهید مدافع حرم خداداد حسینی فرزند حسین ... وا اصفا! به کجا داریم میریم؟ :دی...
ما را در سایت وا اصفا! به کجا داریم میریم؟ :دی دنبال می کنید

برچسب : استخوان, نویسنده : 510room1 بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1396 ساعت: 12:04