هر جا می خواهید دفنش کنید!

ساخت وبلاگ
خودمان هم نفهمیدیم چه جوری شد! راستش این است که یک روز در هفته، پنجشنبه ها می رفتیم حرم حضرت عبدالعظیم (ع) و تا صبح آنجا بودیم. نمازصبح را می خواندیم و بعد می رفتیم. فلاسکی داشتیم و آن موقع ها آب جوش صلواتی هم در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) نبود، 200تومان می گرفتند و فلاسک را پر می کردند. چای پاکتی و قوطی قند هم داشتیم. می نشستیم به کار و بحث و تبادل نظر و اشعار را تصحیح و طرح های هفته آینده مان را بررسی و شروع به کار کنیم، می رفتیم آنجایی که قبر مطهر شهید خیابانی است، موکت می انداختیم و می نشستیم. غیر از این روز، بقیه روزها را می رفتیم قطعه 44 بهشت زهرا(س). از صبح می رفتیم. بعضی روزها مرخصی داشتیم. من دوشنبه و پنجشنبه بیکار بودم. ابوالفضل هم یک جوری می آمد. دوغی درست می کردیم و می گذاشتیم یخ می زد. یک کاسه مسی هم داشتیم. نان خشک خرد کرده و پیاز و خیار و فلفل هم در کوله مان داشتیم و همیشه آنجا یک آبدوغ خیاری با هم می خوردیم. گاهی اوقات هم مهمان داشتیم. درست جایی می نشستیم که با 2متر فاصله، الان قبر ابوالفضل سپهر است. وقتی که در بزرگراه بسیج تشییع جنازه اش شد، آقای احمدی ... وا اصفا! به کجا داریم میریم؟ :دی...
ما را در سایت وا اصفا! به کجا داریم میریم؟ :دی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 510room1 بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 3:19